English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6934 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
uninterruptable power supply U منبع تغذیه وقفه ناپذیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ups U منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
uninterruptable power supply U منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
power supply U منبع تغذیه
noises U منبع تغذیه
noise U منبع تغذیه
power supplay U منبع تغذیه
switches U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
electronic power supply U منبع تغذیه الکترونیکی
turn-off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
internal power supply U منبع تغذیه داخلی
turn-offs U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
switched U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
switch U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
power supply switch U کلید منبع تغذیه
power supply cable U کابل منبع تغذیه
mains power supply unit U واحد منبع تغذیه شبکه
powers U توقف منبع تغذیه الکتریکی
powered U توقف منبع تغذیه الکتریکی
power U توقف منبع تغذیه الکتریکی
powering U توقف منبع تغذیه الکتریکی
non renewable resource U منبع بازگشت ناپذیر
non renewable resource U منبع تجدید ناپذیر
switch U یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
switched U یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
switches U یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
turn on U وصل کردن منبع تغذیه یک ماشین
powers U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
sagged U کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
powering U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powered U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
sag U کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
sags U کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
power U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
flexing U سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
flexes U سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
flexed U سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
flex U سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
over voltage protection U وسیلهای که باعث میشود منبع تغذیه حد مط لوب را داشته باشد
powering U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powered U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powers U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
portable U کامپیوتر فشرده و مستقل که میتواند توسط بسته باری یا منبع تغذیه اجرا شود
positive U اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
isolation U مبدلی که برای جدا کردن قط عات از اتصال مستقیم با منبع تغذیه الکتریسیته اصلی به کار می رود
surges U وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
surged U وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
surge U وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
volatile memory U حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
static U MAR که تا وقتی داده می پذیرد که منبع تغذیه روشن است و داده نیازی به تنظیم مجدد ندارد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
dystrohpy U تغذیه معیوب یاناقص نقص تغذیه
interrupting U خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupts U خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupt U خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
transparent U مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparently U مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
deadlock U موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
line source U منبع خطی منبع شبکه
immedicable U درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
invulnerable U زخم ناپذیر اسیب ناپذیر
friction feed U تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
irrevocably U بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
pauses U وقفه
paused U وقفه
discontinuance U وقفه
desuetude U وقفه
interruptions U وقفه
suspensions U وقفه
stationed U وقفه
pausing U وقفه
paralysis U وقفه
dead lock U وقفه
arrest U وقفه
hoid up U وقفه
interruption U وقفه
stations U وقفه
arrested U وقفه
arrests U وقفه
suspension U وقفه
gaps U وقفه
gap U وقفه
pause U وقفه
jibbed U وقفه
hold back U وقفه
interval U وقفه
jibbing U وقفه
cease U وقفه
ceased U وقفه
ceases U وقفه
block U وقفه
blocked U وقفه
blocks U وقفه
down time U وقفه
uninterrupted U بی وقفه
standstill U وقفه
stick U وقفه
deadlock U وقفه
break U وقفه
breaks U وقفه
jib U وقفه
hiatus U وقفه
blocking U وقفه
jibs U وقفه
ceasing U وقفه
stound U وقفه
at a stretch U بی وقفه
abeyance or adeyancy U وقفه
abeyance U وقفه
standstil U وقفه
interrupt U وقفه
interrupting U وقفه
interrupts U وقفه
chasm U وقفه
station U وقفه
unabated <adj.> U بی وقفه
chasms U وقفه
betweentimes U درمدت وقفه
program interrupt U وقفه برنامه
run on U بدون وقفه
system interrupt U وقفه سیستم
time out U وقفه فاصله
wind rocked out U وقفه تنفسی
vectored interrupt U وقفه برداری
priority interrupt U وقفه اولویت
full stop U وقفه کامل
full stops U وقفه کامل
uninterrupted duty U کار بی وقفه
blocking period U دوره وقفه
caesura U وقفه ایست
work stoppage U وقفه در کار
sticking voltage U ولتاژ وقفه
unceasing U بدون وقفه
massed practice U تمرین بی وقفه
massed learning U یادگیری بی وقفه
interval U ایست وقفه
interrupt vector U بردار وقفه
continous cycle U دوره بی وقفه
machine interupption U وقفه ماشین
interrupt handler U گرداننده وقفه
interrupt driven U وقفه گرا
external interrupt U وقفه خارجی
nerve block U وقفه عصبی
flashbacks U وقفه زمانی
flashback U وقفه زمانی
automatic interrupt U وقفه خودکار
affect block U وقفه عاطفه
nourishment U تغذیه
nutriment U تغذیه
nutriments U تغذیه
line feed U تغذیه خط
feedings U تغذیه
diet U تغذیه
nurturing U تغذیه
sustenance U تغذیه
nourishes U تغذیه
recharging U تغذیه
nourished U تغذیه
nourish U تغذیه
alimentation U تغذیه
recharge U تغذیه
feeding U تغذیه
nutrition U تغذیه
feeders U خط تغذیه
nurture U تغذیه
feeder U خط تغذیه
recharges U تغذیه
recharged U تغذیه
nurtured U تغذیه
nurtures U تغذیه
ups U تامین برق بی وقفه
fall into abeyance U درحال وقفه افتادن
machine check interrupt U وقفه مقابله ماشین
machine check interrupt U وقفه بررسی ماشین
interrupting U ناتوان کردن وقفه
interrupt serrice routine U روال سرویس وقفه
interrupting U حرکت دادن وقفه
arm U خط وط وقفه فعال شده .
interrupts U ناتوان کردن وقفه
interrupts U حرکت دادن وقفه
short time rating U کار کردن با وقفه
scanned interrupt U وقفه پویش شده
interrupt U ناتوان کردن وقفه
clock interrupt U وقفه زمان سنجی
disarms U ثیرات وقفه شدن
disarmed U ثیرات وقفه شدن
disarm U ثیرات وقفه شدن
insolvency U وقفه در پرداخت دیون
interrupt U حرکت دادن وقفه
parabiosis U وقفه رسانش عصبی
malnourished U دچارسوء تغذیه
anthophagous U تغذیه شده با گل
nutritionists U ویژه گر تغذیه
plate supply U تغذیه صفحه
nutritionist U ویژه گر تغذیه
malnourished U بد تغذیه شده
feeder canal U کانال تغذیه
Recent search history Forum search
2این جمله وقتی در یک کتاب گفته میشه چطور ترجمه میشه see Rapid Reference 6.4
1cartridge
1پودرسبز
1Otherwise, throw in a rimshot hit every now and then
0چرادر کامپیوترهای قدیمی وقفه ها موجب میشد تاثباتهادرمحلهایی ثابت ذخیره شوند
1 tofu معنی این کلمه تو دیکشنری نیست
0درخواست وقفه .شماره کانال درخواست وقفه،زمان سنج بلادرنگ چه عددی می باشد
1vegan
0یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com